انواع مرگ از دید قرآن؛ از مرگ سخت تا مردن افتخارآمیز!!!
از دید قرآن مرگ هم عارض تن می شود و هم عارض قلب، آنگاه که رابطه روح با بدن گسسته گردد، مرگ تن پیش می آید، ولی هنگامی که انسان از نظر تفکر و تعقل در درجه ای بسیار پایین جای گیرد و برای سخنان حق گوش شنوا نداشته باشند، قلب او می میرد.
به گزارش خبرگزاری مهر، مرگ در زبان فارسی مترادف با واژه”موت” در زبان عربی است. موت به معنای از دست رفتن قدرت و توان چیزی است. گاه مرگ را برای بدن به کار می برند و گاه برای روح. هنگامی که آن را برای بدن به کار می برند، مقصود این است که بدن هر نوع حرکت و جنبش را از دست داده است. در حالی که اگر مرگ را به روح نسبت دهند،مراد این است که روح، ابزار جسمانی خود را از دست داده و در واقع نیستی در کار نیست و انتقال از مرحله ای به مرحله دیگری از زندگی است. بنابر این کاربرد کلمه مرگ برای انسان به معنای آن است که بدن او قابلیت ابزار بودن خود را برای روح از دست داده و از هم جدا شده اند.
مرگ های دشوار و آسان
از قرآن و روایات بر می آید که فرشتگان، جان همه انسانها را یکسان نمی گیرند، بلکه بعضی را با احترام و آسانی و برخی دیگر را با خشونت و سختی. مرگ آسان غالبا برای صالحان و مومنان است. قرآن در این باره در سوره نحل آیه ۳۲ می فرماید؛ کسانی که فرشتگان “مرگ” روحشان را می گیرند،در حالی که پاک و پاکیزه اند به آنها می گویند سلام بر شما وارد بهشت شوید،برای اعمالی که انجام دادید. امام صادق(ع) نیز در این باره می فرماید: مرگ برای مومن به سان بوییدن بوی خوش است که به سبب خوشی آن به خواب سبک می رود و همه دردها از او رخت بر می بندد.
مرگ تن و قلب
از دیدگاه قرآن مرگ هم عارض تن می شود و هم عارض قلب، آن گاه که رابطه روح با بدن گسسته گردد، مرگ تن پیش می آید، ولی هنگامی که انسان از نظر تفکر و تعقل در درجه ای بسیار پایین جای گیرد و برای سخنان حق گوش شنوا نداشته باشند،قلب او می میرد. قرآن در این باره در آیه ۸۰ سوره نمل می فرماید؛ قطعا تو نمی توانی سخنت را به گوش مردگان برسانی و نمی توانی کران را هنگامی که روی بر می گردانند و پشت می کنند، فرا بخوانی.
مرگ فرد و جامعه
قرآن برای جامعه، همانند فرد، مرگ قائل است و مرگ جامعه بر اثر ظلم و ستم و گناه و نافرمانی خدا پیش می آید. قرآن در این باره در سوره اعراف آیه ۳۷ می فرماید؛ برای هر امتی اجلی است که چون فرا رسد نه ساعتی آن را پس اندازند و نه پیش وپروردگارت هرگز برآن نبوده که شهرهایی را که مردمش صالح اند،به ستم هلاک کند.
مرگ افتخارآمیز
در میان مرگها، گونه ای هست که شایسته است انسان به آن افتخار کند و آن مرگ در راه خدا، برپایی قسط و عدل، فراگیری علم و دانش، کسب روزی حلال و کسب معارف الهی و….است. قرآن در سوره بقره آیه ۱۵۴ می فرماید؛ کسانی که در راه خدا کشته می شوند، مرده نخوانید، آنان زندگانند ولی شما درک نمی کنید.
توبه در حال مرگ
از دیدگاه قرآن هنگام مرگ، حجاب های مادی از دیدگان برداشته می شود و آدمی می تواند از سرنوشت خود در سرای دیگر آگاه گردد. از این رو است که نیکوکاران به استقبال مرگ می روند، در حالی که گناهکاران سخت پشیمان می شوند و می خواهند توبه کنند. بنابرآیات قرآن، توبه و ایمان در لحظه مرگ قبول نمی شود، زیرا توبه و ندامت در صورتی مایه کمال روح است که فرد نادم به انجام گناه قادر باشد ولی آنگاه که قدرت و توان از او سلب گردیده و جز یک راه پیش روی ندارد، ندامت حاکی از دگرگونی روحی نیست و این نوع ندامت و توبه، با ندامتها و توبه های پیش از لحظات مرگ، اختلاف ماهوی دارد.
قرآن در سوره نساء، آیه ۱۸ می فرماید و توبه کسانی که گناه می کنند،تا وقتی مرگ یکی از ایشان در رسد، می گوید اکنون توبه کردم،پذیرفته نیست.
همچنین از کافران و تبهکاران نقل می کند که چون مرگشان فرا می رسد،آرزو می کنند که ای کاش به دنیا بر می گشتیم و اعمال صالح انجام می دادیم،ولی آرزوی آنها بر آورده نمی شود. قرآن کریم نقل می کند که فرعون مصر به هنگام غرق شدن در دریا توبه و اظهار ایمان کرد، ولی خداوند توبه او را نپذیرفت.
از دستورهای الهی است که هر مسلمانی هنگام مرگ درباره اموال خود، وصیت کند و دو شاهد عادل نیز بر وصیت شهادت دهند هر چند از نظر احادیث اسلامی شایسته است مسلمان شب که می خوابد و صیت او زیر سرش باشد.
از لطف های خدا بر انسان این است که او از لحظه مرگ خود آگاه نیست.اگر انسان از زمان و مکان مرگ خود آگاه می بود،سالها پیش از رسیدن لحظه مرگ غم و اندوه و سردی و خاموشی چنان بر او حکومت می کرد که هر نوع تلاش و حرکتی را از او سلب می نمود. این ناآگاهی جنبه تربیتی دارد، زیرا گزینش راه درست آن گاه نشانه کمال روح به شمار می آید که انسان احساس کند بر انجام و ترک فعل توانا است نه روزی که آفتاب عمرخود را بر لب بام ببیند.جهل به زمان مرگ از جهت دیگرنیز می توان در سازندگی روح انسان مفید باشد.
اگر انسان از لحظه مرگ خود با خبر باشد، چه بسا روح عصیان و نافرمانی خدا به امید توبه در آخرین لحظات تقویت شود، ولی اگر زمان مرگ، برای انسان مجهول باشد، کمتر گناه می کند، زیرا نمی تواند به خود امید توبه در آینده بدهد. قرآن در این باره درآیه ۳۴،سوره لقمان می فرماید؛ هیچ انسانی نمی داند در چه سرزمینی خواهد مرد.
منبع : جدید ترین ها
مرگ های دشوار و آسان
از قرآن و روایات بر می آید که فرشتگان، جان همه انسانها را یکسان نمی گیرند، بلکه بعضی را با احترام و آسانی و برخی دیگر را با خشونت و سختی. مرگ آسان غالبا برای صالحان و مومنان است. قرآن در این باره در سوره نحل آیه ۳۲ می فرماید؛ کسانی که فرشتگان “مرگ” روحشان را می گیرند،در حالی که پاک و پاکیزه اند به آنها می گویند سلام بر شما وارد بهشت شوید،برای اعمالی که انجام دادید. امام صادق(ع) نیز در این باره می فرماید: مرگ برای مومن به سان بوییدن بوی خوش است که به سبب خوشی آن به خواب سبک می رود و همه دردها از او رخت بر می بندد.
مرگ تن و قلب
از دیدگاه قرآن مرگ هم عارض تن می شود و هم عارض قلب، آن گاه که رابطه روح با بدن گسسته گردد، مرگ تن پیش می آید، ولی هنگامی که انسان از نظر تفکر و تعقل در درجه ای بسیار پایین جای گیرد و برای سخنان حق گوش شنوا نداشته باشند،قلب او می میرد. قرآن در این باره در آیه ۸۰ سوره نمل می فرماید؛ قطعا تو نمی توانی سخنت را به گوش مردگان برسانی و نمی توانی کران را هنگامی که روی بر می گردانند و پشت می کنند، فرا بخوانی.
مرگ فرد و جامعه
قرآن برای جامعه، همانند فرد، مرگ قائل است و مرگ جامعه بر اثر ظلم و ستم و گناه و نافرمانی خدا پیش می آید. قرآن در این باره در سوره اعراف آیه ۳۷ می فرماید؛ برای هر امتی اجلی است که چون فرا رسد نه ساعتی آن را پس اندازند و نه پیش وپروردگارت هرگز برآن نبوده که شهرهایی را که مردمش صالح اند،به ستم هلاک کند.
مرگ افتخارآمیز
در میان مرگها، گونه ای هست که شایسته است انسان به آن افتخار کند و آن مرگ در راه خدا، برپایی قسط و عدل، فراگیری علم و دانش، کسب روزی حلال و کسب معارف الهی و….است. قرآن در سوره بقره آیه ۱۵۴ می فرماید؛ کسانی که در راه خدا کشته می شوند، مرده نخوانید، آنان زندگانند ولی شما درک نمی کنید.
توبه در حال مرگ
از دیدگاه قرآن هنگام مرگ، حجاب های مادی از دیدگان برداشته می شود و آدمی می تواند از سرنوشت خود در سرای دیگر آگاه گردد. از این رو است که نیکوکاران به استقبال مرگ می روند، در حالی که گناهکاران سخت پشیمان می شوند و می خواهند توبه کنند. بنابرآیات قرآن، توبه و ایمان در لحظه مرگ قبول نمی شود، زیرا توبه و ندامت در صورتی مایه کمال روح است که فرد نادم به انجام گناه قادر باشد ولی آنگاه که قدرت و توان از او سلب گردیده و جز یک راه پیش روی ندارد، ندامت حاکی از دگرگونی روحی نیست و این نوع ندامت و توبه، با ندامتها و توبه های پیش از لحظات مرگ، اختلاف ماهوی دارد.
قرآن در سوره نساء، آیه ۱۸ می فرماید و توبه کسانی که گناه می کنند،تا وقتی مرگ یکی از ایشان در رسد، می گوید اکنون توبه کردم،پذیرفته نیست.
همچنین از کافران و تبهکاران نقل می کند که چون مرگشان فرا می رسد،آرزو می کنند که ای کاش به دنیا بر می گشتیم و اعمال صالح انجام می دادیم،ولی آرزوی آنها بر آورده نمی شود. قرآن کریم نقل می کند که فرعون مصر به هنگام غرق شدن در دریا توبه و اظهار ایمان کرد، ولی خداوند توبه او را نپذیرفت.
از لطف های خدا بر انسان این است که او از لحظه مرگ خود آگاه نیست.اگر انسان از زمان و مکان مرگ خود آگاه می بود،سالها پیش از رسیدن لحظه مرگ غم و اندوه و سردی و خاموشی چنان بر او حکومت می کرد که هر نوع تلاش و حرکتی را از او سلب می نمود. این ناآگاهی جنبه تربیتی دارد، زیرا گزینش راه درست آن گاه نشانه کمال روح به شمار می آید که انسان احساس کند بر انجام و ترک فعل توانا است نه روزی که آفتاب عمرخود را بر لب بام ببیند.جهل به زمان مرگ از جهت دیگرنیز می توان در سازندگی روح انسان مفید باشد.
اگر انسان از لحظه مرگ خود با خبر باشد، چه بسا روح عصیان و نافرمانی خدا به امید توبه در آخرین لحظات تقویت شود، ولی اگر زمان مرگ، برای انسان مجهول باشد، کمتر گناه می کند، زیرا نمی تواند به خود امید توبه در آینده بدهد. قرآن در این باره درآیه ۳۴،سوره لقمان می فرماید؛ هیچ انسانی نمی داند در چه سرزمینی خواهد مرد.
تعداد بازديد : 510
تاریخ انتشار: شنبه 22 تير 1392 ساعت: 10:11